رقص به مثابهی مبارزهطلبی: چگونه جمهوری اسلامی کنترل بر بدن را از دست داد
مقدمه: وقتی پردهها افتادند
با تعطیلی تالار رودکی و برچیدن زیرساختهای رقص نهادی ایران پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، رژیم جدید با موفقیت رقص را به تبعید فرهنگی سوق داد. سالها، رقص از زندگی عمومی غایب بود، در رسانهها ناگفته میماند، از مؤسسات آموزشی حذف میشد و توسط مقامات مذهبی به عنوان گناه لکهدار میشد. با این حال، چیزی که رژیم پیشبینی نمیکرد این بود که این بدن در نهایت زبان خود را پیدا خواهد کرد.
دههها بعد، عمل سادهی حرکت – چه در اتاق خواب، چه در صحنههای تئاتر یا در اعتراضات عمومی – به یکی از مخربترین اشکال بیان در ایران تبدیل شده است. رقص که زمانی بیصدا بود، اکنون با طنیناندازی جسورانه در سراسر کشور، هستهی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را به چالش میکشد.
از «حرکت موزون» تا اعتراض عمومی
اصلاحات و حسن تعبیرها: دوران خاتمی و بازگشت جنبش
در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی (۱۹۹۷-۲۰۰۵)، جنبش اصلاحطلبی گفتمان عمومی محتاطانهای را در مورد موضوعات ممنوعه قبلی – از جمله رقص – ایجاد کرد. روزنامهنگاران و متفکران فرهنگی به جای استفاده مستقیم از کلمه ممنوعه، به اصطلاحاتی مانند … متوسل شدند. حرکت موزون («حرکات هماهنگ») برای گریز از سانسور و واکنشهای مذهبی.
این دوره شاهد ظهور اصلاحطلبان مذهبی بود که در پی بازگرداندن رقص به گفتگوهای فرهنگی از طریق فقه اسلامی بودند. آنها … استفتا (پرسشهای مذهبی) به روحانیون ارشد، تلاشی برای ساختن یک کلاه شرعی — یک «کلاه شرعی» برای مشروعیت بخشیدن به رقص. با این حال، واکنش سریع و شدید بود. روحانیون محافظهکار و جناحهای حزبالله چنین بحثهایی را غیراخلاقی خواندند و با چرخش دوباره اوضاع سیاسی، این موضوع به سرعت از مطبوعات ناپدید شد.


تئاتر به عنوان یک روزنه
رقاصان بازیگر میشوند
با برچیده شدن شرکتهای رقص رسمی، بسیاری از اعضای سابق باله ملی و گروههای فولک منطقهای یا از ایران گریختند یا رقص را به کلی کنار گذاشتند. کسانی که ماندند اغلب به بازیگری روی آوردند و از تئاتر به عنوان روزنه ای برای گنجاندن حرکت روی صحنه استفاده کردند. نمایشهایی که بر شهادت مذهبی، جنگ یا غرور ملی متمرکز بودند، تا زمانی که با تبلیغات دولتی همسو بودند، امکان بیان فیزیکی محدودی را فراهم میکردند.
با این حال، این سازشها همیشه از آنها محافظت نمیکرد. زندانی شدن هنرمندانی مانند فرزانه کابلی (عضو سابق گروه رقصندگان محلی ایران) به جامعه هنری یادآوری کرد که حتی مقاومت نامحسوس از طریق حرکت میتواند با مجازات سختی روبرو شود.

اما جنبش از قبل آغاز شده است نیما کیان
صحنه جهانی: بالههای ایرانی و جنجال آذربایجان
در سال ۲۰۰۲، اولین اجرای جهانی «بالههای ایرانی» در سوئد – احیای گروه باله ملی سابق ایران – به نقطه عطفی در درگیری ژئوپلیتیکی و فرهنگی بین ایران، آذربایجان و سوئد تبدیل شد. اجرای باله توسط رفیقا آخوندوا و مقصود ممدوف، طراحان رقص آذری، توسط این گروه، اتهامات شدیدی را از سوی گروههای ملیگرا و جداییطلب آذربایجانی برانگیخت که ادعا میکردند ایران میراث آنها را تصاحب میکند.
رژیم ایران، در تلاش برای فاصله گرفتن از این جنجال، هرگونه وابستگی به این شرکت را تکذیب کرد و بر مخالفت ایدئولوژیک خود با رقص تأکید ورزید. از قضا، این انکار عمومی، جمهوری اسلامی را بار دیگر در کنار همان هنری قرار داد که در پی سرکوب آن بود.
مقاومت ویروسی: رقصندگان اینستاگرام
در سال ۲۰۱۸، یک دختر نوجوان آرام به نام مائده هژبری unintentionally launched a digital revolution. Arrested for posting dance videos on Instagram, her coerced televised confession drew global condemnation. In response, Iranians flooded social media with their own dance videos in solidarity. Hojabri’s defiance became a symbol, her bedroom performances transforming into viral acts of resistance against state-imposed morality.
مهسا امینی و ظهور رقص در اعتراض
در پی قتل مهسا ژینا امینی در سپتامبر ۲۰۲۲، زمانی که به دلیل حجاب «نامناسب» در بازداشت پلیس بود، خیابانهای ایران شاهد انفجار اعتراضاتی بود که چیزی غیرقابل تصور را نیز شامل میشد: رقص عمومی. زنان روسریهای خود را از سر برداشتند و در کنار مردان در میادین شهر رقصیدند و از بدن خود برای بازپسگیری عاملیت استفاده کردند. عمل رقصیدن از شعارهای [مردم] جداییناپذیر شد. زن، زندگی آزادی، جنبش
یک لحظه پربازدید در ۸ مارس ۲۰۲۳ اتفاق افتاد، زمانی که پنج دختر نوجوان ویدیویی در تیک تاک منتشر کردند که در آن بدون پوشش با آهنگ پرطرفدار “آرام باش” از سلنا گومز و رما میرقصیدند. دستگیری آنها تنها پیامشان را تقویت کرد، توجه بینالمللی را جلب کرد و مقاومت را بیشتر برانگیخت.
رقصندهی هفتاد ساله اهل رشت
وقتی صادق بوقی، یک مغازهدار ۷۰ ساله اهل رشت، شروع به رقص و آواز در بازار ماهی کرد، کلیپهای شاد او اینستاگرام را پر کرد. او به سرعت بیش از ۱۲۸۰۰۰ دنبالکننده جمعآوری کرد. واکنش رژیم؟ سانسور، دستگیری و مداخله پلیس سایبری. با این حال، بار دیگر، سرکوب دولتی تنها شورش شادیآور مردی را که صرفاً میخواست روحیه مردم را بالا ببرد، بزرگنمایی کرد.
اجراکنندگان پنهان و ریا: گروه بهار و جام ملتهای آسیا ۲۰۲۳
در ژانویه ۲۰۲۴، جنجالی بر سر حضور یک گروه رقص و آواز ایرانی کاملاً زنانه – گروه بهار – درگرفت.—در جریان جام ملتهای آسیا در قطر. در حالی که دولت ایران دخالت رسمی در این امر را تکذیب کرد، این گروه پیش از این در … اجرا کرده بود. جام جهانی ۲۰۲۲، سانسور شده توسط تلویزیون دولتی ایران.
مقامات ایرانی به جای اذعان به واقعیتهای در حال تغییر، برای توضیح امر غیرقابل توضیح تقلا میکردند: اینکه چگونه یک قالب هنری ممنوعه راه خود را به یک رویداد رسمی بینالمللی باز کرده است.
آزادسازی یا استراتژی بقا؟
جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در سال ۲۰۲۴، تناقض دیگری را رقم زد. یک محصول خارجی با عنوان باله بار – ترکیبی پرانرژی از هیپ هاپ، پانتومیم و حرکات آکروباتیک – اجازه فعالیت یافت، هرچند که مجبور شد به کافه باله تغییر نام دهد. برای جلوگیری از القای مفاهیمی مانند الکل یا انحطاط غربی. احتمالاً بازیگران کاملاً مرد و غیرجنسی آن در تأیید آن نقش اساسی داشتهاند.
در همین حال، رژیم همچنان به سانسور هنرمندان زن در داخل کشور ادامه میدهد، در حالی که حضور آنها در خارج از کشور را تحمل میکند – مشروط بر اینکه در خدمت منافع دیپلماتیک یا روابط عمومی باشند.
نتیجهگیری: بدن هرگز فراموش نمیکند
با وجود دههها سرکوب، رقص همچنان جمهوری اسلامی را تسخیر کرده است – روحی که نه میتواند آن را بکشد و نه کاملاً در آغوش بگیرد. چه از طریق تیکتاکهای نوجوانان، مغازهداران مسن، گروههای باله تبعیدی یا اعتراضات عمومی گسترده، بدن ایرانی سکوت را نمیپذیرد. عمل رقص به یک بیانیه سیاسی، نوعی داستانسرایی، و نوعی خودشناسی در جامعهای تبدیل شده است که مدتهاست سعی در کنترل آن داشته است.
جمهوری اسلامی ممکن است به کارزار سانسور، زندان و تبلیغات خود ادامه دهد. اما جنبش از قبل آغاز شده است. بدن به یاد میآورد و میرقصد.